مقدمه تحقیق:
مهم ترین عاملی که بر اساس نظریه تحلیل روانی علت تمام بیماری های روانی محسوب می شود، اضطراب است که جهت کنترل این عارضه باید موارد و یا گزینه هایی را در زندگی وارد کنیم که در مکتب تحلیل روانی نقش برجسته ای دارد. به نظر فروید اضطراب به عنوان یک تکانه من است، یعنی به همان صورت که اگر بدن دچار زخم و التهاب و بیماری گردد، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود. اگر فرد از نظر روانی دچار مسئله و مشکل شودف اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود و اضطراب هم علت محسوب می شود و هم معلول یعنی علت بیماری از ناراحتی های روانی اضطراب است. هم چنین هر گاه شخص با یک مسله و مشکل روانی مواجه گردد که موجب که موجب به هم خوردن تعادل روانی وی گردد، احساس اضطراب می کند.
فروید اضطراب را به سه نوع تقسیم کرده است. الف: اضطراب واقعی و هنگامی که تجربه می شود و اضطراب نوروتیک زمانی بروز می کند که تکانه های نهاد موجب تهدید فرد در برابر قطع کنترل های من و ظهور رفتارهایی که منجر به تنبیه وی خواهد گردید می شوند و اضطراب اخلاقی وقتی ظاهر می شود که فرد عملی بر خلاف وجدان اخلاقی یا ارزش های اخلاقی خویش انجام داده یا حتی در نظر دارد که انجام بدهد، به همین دلیل احساس گناه می کند. ساختمان شخصیت هر فرد دارای سه قسمت است که نهاد قسمتی از شخصیت است که زیست شناسی فطری را شامل می شود و تابعه اصل لذت جویی است. نهاد همواره به دنبال کسب لذت است و بدون توجه به واقعیت می خواهد به حداکثر لذت برسد که توجه به ظاهر زندگی و تمایل به موسیقی و زیبایی های زندگی، می تواند جزء همین اصل لذت جویی باشد که خود این مساله باعث کاهش اضطراب در افراد می شود. در حالی که من تابع اصل واقعیت است و کوشش های آن در جهت رسیدن به لذت توجه به واقعیت است. به عبارت دیگر نهاد خواهان بی چون و چرای لذت هاست و ارضای فوری خواست ها را بدون توجه به واقعیت جست و جو می کند. وقتی که شخص با مسأله ای مواجه می شود، در رابطه با من خویش آن را ادراک می کند. درباره آن فکر می کند و نسبت به آن عمل می کند. به عبارت دیگر من هر فرد داننده، کوشنده، تصمیم گیرنده، مضطرب شونده و انجام دهنده اصلی رفتارهای فرد محسوب می شود که اساس عملکردهای من پیش فرض های است که فرد درباره خود و دنیای خود می سازد (حسین آزاد – انتشارات بعثت) .
بیان مسأله:
ممکن است اضطراب را نوعی درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود می شود و چون بشر دائماً به منظور برقراری تعادل کوشش می کند. بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک بسیار قوی است. امکان دارد این محرک مضر باشد و این خودبستگی به درجه شخصیت افراد که متوجه فرد است. اضطراب متعادل یا نرمال آن است که به شدت عکس العمل متناسب باشد با مقدار خطر و این خود مفید است. زیرا شخص را وادار می سازد که با موفقیت، خطرات را از خود دفع کند و بنابراین مقدار معتدل اضطراب برای رشد و تکامل صحیح شخصیت لازم است و در واقع هیچ فرد بشری نیست که مقداری اضطراب نداشته باشد که توجه به تفریح ها و علائق آدمی باشد. موسیقی و نقاشی گاهی اوقات می تواند تاثیر مثبت جهت کاهش عوامل روانی و مشکلات روحی در افراد باشد که در تحقیق حاضر به نوع علاقه به موسیقی پاپ و تاثیر آن در کاهش اضطراب به همین موضوع پرداخته و اگر با این عملکرد ها بتوان مقدار اضطراب را کاهش داده و فرد را به سلامت روانی سوق دهیم (سید سعید محمدی- 1382)
سوال مسأله:
آیا موسیقی پاپ می تواند تاثیر مثبتی در کاهش اضطراب داشته باشد.
اهداف تحقیق:
هدف از تحقیق حاضر این است که آیا تمایل به موسیقی و نواختن آن می تواند از اضطراب و دلهره کاهش بدهد یا مخصوصاً اگر موسیقی، موسیقی پاپ باشد و نوع نواختن وسایل موسیقی مانندگیتار و ... در اضطراب نقش موثری دارد یا نه...